آقای من
اگر از در خانه ات طردم کنی و از درگاه لطفت دورم سازی، برانیم و بیرونم کنی، هرگز از این بارگاه و خانه ی امید به جایی نمیروم و از التماس دست بر نمیدارم که تو را به بزرگی و کرم شناخته ام.
آری...
آنقدر کوبم در این خانه را
تا ببینم لطف صاحب خانه را.
پدر دلسوز و مهربان
با دلی خون بار و دیدگانی اشک بار به سویت آمده ام.کمکم کن، پناهم ده و به بارگاه ملکوتیت راهم ده که تنها امیدم تویی و فراق و جداییت بس غم انگیز و دردناک است.
ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد